یونس محمدی

سه شنبه 14 مرداد 1393
ن : یونس محمدی

چندم مرداد است؟

ما بدهكاريم!!!

به كساني كه صميمانه از ما پرسيدند

معذرت مي خواهم چندم مرداد است ؟

و نگفتيم
 
چونكه مرداد

گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است.

 


 

نمیشه به همین راحتی درمورد حسین پناهی نوشت...

چرا که ما هنوز حرف های معصومانه اش رو درک نکردیم

هرچه بود پناهی میخواست معصومیت ها وکودکی های از دست رفته انسان را یادآوری کند.

او معصومیت انسان را در کابینه شارون و استادیوم فوتبال گریه کرد.

فلسفه ای با طعم نعنا.....

دوستی ها و عزیزان را به یاد داشت

و حتی به بهشت نمی رفت اگر مادرش آنجا نبود...

او به کودکی برگشته بود

چون فقط اون میدونست شونه چوبی خواهرش کجاست

و به مادرش می گفت شیربرنج سحریش رو اون خورده....

حسین پناهی هنوز زنده است

ولی تنهاست در همان گوشه ای که کودکی ما  به جا مانده...

آری پناهی

به هوا می پریم و میدانیم که سالهاست مرده ایم.

روحت شاد...

 

حسین پناهی



:: برچسب‌ها: حسین پناهی, مرداد, معصومیت انسان,


یک شنبه 12 مرداد 1393
ن : یونس محمدی

مرد قبیله

نه امروز روز پدر هست

نه سالروز رفتنش...

در تمام تقویم ترانه من  نام پدرم زنده است...

هرچند توصیف این بزرگ مرد خارج از قلمرو واژه هاست...

ولی تقدیم به مرد قبیله .....

یونس محمدی


مرد قبیله- یونس محمدی

پدر ای مرد قبیله

غیرت بی مکر و حیله

ناجی پروانگی ها

توی روزگار پیله

ای بلند بالا تن تو

واسه من اوج رسیدن

توی آسمون قلبت

سمت رویاها پریدن

اگه دنیا همه شب بود

تو اسیر خواب نبودی

همصدا با مستی ماه

چه ترانه ها سرودی

هجمه ی مردونگی بود

اون نگاه زندگی بخش

واسه شاهنامه ی قلبم

رستمی سوار بر رخش

اما انگار رسم خوباست

گلچین باغ خدایی

چشم اسمون اون شب

پر اشک شد از جدایی

حالا دلخوشیم همینه

مات شدن رو عکس دیوار

میخوام این عمرم فنا شه

عین شمع و شب و سیگار

 

 



:: موضوعات مرتبط: ترانه ها، ،
:: برچسب‌ها: ترانه مردقبیله, یونس محمدی, پدر, ناجی پروانگی ها,


دو شنبه 6 مرداد 1393
ن : یونس محمدی

ازت متشکرم سانسور روشن (:

***ازت متشکرم دیوونه ی من

از اینکه چشم به این دنیا گشودی***

مصرع اول رو تو نسخه اصلی کار جدید مازیار فلاحی میشنویم

با ترانه زیبای یاحا کاشانی.....

اما متاسفانه در اتفاقی که دیگه عجیب نیست و عادی شده در صداوسیماعبارت دیوونه ی من به رویای روشن تغییر داده شده!!!!

خدایا نمیدونم دیوانه بودن هم جرمه یا گناه کبیره است که نباید اسمش اوورده بشه آ:

از کار صداوسیما تعجب نمی کنم چون همیشه تو کارهای هنری دست می برن

سانسور همیشگی است....

تعجب من از مازیار فلاحی و به خصوص یاحا کاشانی عزیزه که چطور اجازه داده به هنر ترانه توهین بشه...

بحث سر یکی دو کلمه نیست... موضوع اینجاست که نباید اینطور با شعر و ترانه برخورد بشه

راست می گفت یغما: حافظ هم اگه الان بود سانسور میشد

اگه اون همه شاعر بزرگ الان بودن دیگه نه اسمی از مولانا بود نه حافظ نه سعدی نه نظامی ... نه...

ازت متشکرم سانسور روشن....



:: برچسب‌ها: سانسور, ازت متشکرم, مازیارفلاحی, یاحاکاشانی,


شنبه 4 مرداد 1393
ن : یونس محمدی

حکایتِ ملانصرالدین است دنیا!

یغما گلرویی

دنیا»

به ناصر صفاریان


حکایتِ ملانصرالدین است دنیا!

عزیزِ دل!
درخت‌ها را می‌بریم تا اسکناس شوند،
یا کاغذهایی که بر آن‌ها
نامه‌های عاشقانه بنویسیم.


حکایتِ ملانصرالدین است دنیا!
هر شب
خوابِ جهانی بی‌تفنگ و تیرکمان می‌بینیم
بر بالش‌هایی پُر شده از پَرِ پرنده‌گان
و هیچ‌کس از خود نمی‌پرسد
چرا در عهدِ عتیق
برف نمی‌بارد...

دنیا مضحک‌تر از آن است
که شاعران به فکر تغییرش بیفتند.

دنیا یعنی:
صفِ پلیس ضد شورش
رو در روی پابرهنه‌های کشمیر.
دنیا یعنی:
من به او نمی‌رسم
و آب از آبِ زنده‌گی تکان نمی‌خورد.
دنیا بوقلمونی‌ست
که در جشنِ شکرگزاری هر سال
رییس جمهور آمریکا
فرصت زیستن به او می‌دهد.
دنیا ترانه‌ای‌ست که پیرمردی کور
در خیابانِ جمشید با خود زمزمه می‌کند...

حکایتِ ملانصرالدین است دنیا...
این بار باید خودش را خبر کنیم
تا دبیرکلِ سازمان ملل شود! //

*از مجموعه شعر «گریه‌های گربه‌ی خاکستری» /

زخمه 2013
İmage



:: موضوعات مرتبط: شعر نو، ،
:: برچسب‌ها: یغما گلرویی,


جمعه 3 مرداد 1393
ن : یونس محمدی

ما ظاهرا عاشقان!!!!

دورود...

من هنوز یه مخاطب معمولی ترانه هستم و خودمو ترانه سرا نمیدونم

و این مطلبی رو که میخوام عرض کنم فقط یه گلایه یا نظر شخصی بنده هستش...

امروز داشتم تو یه سایت که مربوط به ترانه هست و ترانه سرایان تازه کار توی اون ترانه هاشونو میذارن نگاهی گذرا میکردم

کارهای امروزی روی روال بدی افتادن...

ترانه سراها  به عنوان نماینده عاشق خودخواه و شاکی شدند و همش از جدایی شکایت می کنند.

همه چیز رو واسه خودشون میخوان و انگار معشوقه بیچاره فقط باید دربست درکنار اونا و مال اونا باشه...

به این میگن دیکتاتوری در عشق...

تو ترانه های سیاه امروزی حرمت عشق و معشوق از بین رفته

اون گذشت ها و فداکاری ها رو کم تر می بینیم...

معشوقه ها خائن معرفی میشن و نقش منفی کار هستن...

اونها محکوم هستن به دوست داشتن عاشق...

درصورتی که دوست داشتن اجباری نیست دوستان...

مطمئنا ترانه های هر زمانی بازخورد مسائل و روابط انسانی اون دوره هستش

هروقت حرمت معشوق توی جامعه نگه داشته بشه این احترام به شعر هم منتقل میشه

در مقابل این وظیفه شاعران هستش که جهت کار رو عوض کنن.


 

یاد کاری از استاد اردلان سرافراز افتادم.شاعرانی که به ترانه با عشق اعتبار بخشیدند....

 

 

آهاي مردم دنيا، آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم

من
از عالم و آدم گله دارم، گله دارم

آهاي مردم دنيا، آهاي مردم دنيا

گله
دارم، گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم، گله دارم


شما كه حرمت عشق رو
شكستيد
كـــمر به كشتن عاطفه بستيد

شما كه روي دل قيمت گذاشتيد

كه حرمت
عشق رو نگه نداشتيد

آهاي مردم دنيا، آهاي مردم دنيا

گله دارم، گله
دارم
من از دست خدا هم گله دارم، گله دارم


فرياد من شكايت يه روح
بي‌قراره
روحه كه خسته از همه زخمي روزگاره

گلايه من از شما حكايت خودم
نيست
براي من كه از شما سوختم و گم شدم نيست


اگه عشقي نباشه آدمي
نيست
اگه آدم نباشه زندگي نيست

نپرس از من چه آمد واي سر عشق

جواب من بجز
شرمندگي نيست

آهاي مردم دنيا، آهاي مردم دنيا

گله دارم، گله دارم

من
از عالم و آدم گله دارم، گله دارم

آهاي مردم دنيا، آهاي مردم دنيا

گله
دارم، گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم، گله
دارم

 



:: برچسب‌ها: عشق, ترانه, شعر, شاعر, ترانه های امروز, اردلان سرافراز,


پنج شنبه 2 مرداد 1393
ن : یونس محمدی

گناه بچه ها چیه؟؟

فرزند آدم....
حیوانات هم از مرگ بچه هاشون ناله می کنن و به درد میان
احساسی میشن...
یعنی این دنیا چقدر ارزش داره که واسش خون هم نوعت رو بریزی؟
این تعصبات نژادی-دینی تا کی ادامه داره؟
تو کدوم دین و مذهب خون و خون ریزی بی گناه توصیه شده؟
اون هم بچه های معصومی که هیچ قدرتی واسه دفاع از خودشون ندارن خجالتی


ترانه بابک صحرایی عزیز خیلی مناسب حال این روزای دنیای ماست...

گناه بچه ها چیه میون این قرن جنون
که بی صدا پرپر میشن تو شعله های جنگ و خون
گناه بچه ها چیه که سرپناهی ندارن
که شبها با حسرت و بغض سر روی بالشت میزارن
گناه بچه ها چیه...

دلگیرم از دنیایی که غرق شبی بی انتهاست
دنیای تلخی که هنوز بازیچه خودکامه هاست
هرکس به نام امنیت جهان رو به خون میکشه
لالایی هر کودکی صدای بمب و ترکشه
گناه بچه ها چیه که دنیا اینقدر سیاست
که جنگ و فقرو بی کسی تقدیر تلخ ملت هاست

کی میشه...
کی میشه جغد شوم فقر از این جهان پر بکشه
سایه ی آزادی وعشق روی زمین گسترده شه
کی میشه که از آسمون بارون شادی بباره
فرشته ی مهرو امید روی زمین پا بزاره
ای کودک بی سرزمین شب میشکنه طاقت بیار


شاخه گلی تو لوله داغ مسلسل ها بزار
گناه بچه ها چیه میون این قرن جنون
که بی صدا پرپر میشن تو شعله های جنگ و خون



:: موضوعات مرتبط: ، ،
:: برچسب‌ها: گناه بچه ها چیه؟, بابک صحرایی, فلسطین, غزه,


دو شنبه 30 تير 1393
ن : یونس محمدی

گلایل

 

پیشنهاد می کنم مصاحبه جدید استاد یغما گلرویی رو با سایت موسیقی ما بخونید.

همیشه جرات و صداقت یغما رو ستوده ام و الگوی من تو این راه یغما خواهد بود.

سالهاست که این مرد اعتبار ترانه ی ماست و اگه کسی بتونه به ترانه ما جهت بده یغماست

پرچم دار این سالهای ترانه....

این مصاحبه رو از دست ندید که حرف دل خیلی از ماها هستش...

http://www.musicema.com/node/205814



:: موضوعات مرتبط: ، ،
:: برچسب‌ها: یغماگلرویی, ترانه, مصاحبه, موسیقی ما, ,


دو شنبه 30 تير 1393
ن : یونس محمدی

شانس فقط تهرونه!

شانس فقط تهرونه!

از ترانه تا خونه....

ما شهرستانی ها باید خیلی خوش شانس باشیم

باید خیلی راه های دور و درازی رو بریم تا بتونیم به چیزی که می خواییم برسیم.

خیلی سخته بدونی میتونی کاری رو انجام بدی ولی همه درا به روت بسته باشن.

برادرت با کلی استعداد تو ورزش (فوتبال و والیبال) نمیتونه تو شهر خودش مطرح بشه

و باید واسه عشقی که داره  بره تهران کار کنه و فوتبال هم بازی کنه

تا شاید اگه از پس هزینه ها هم براومد بتونه خودی نشون بده و

تازه باید قید تحصیلش رو هم بزنه...

خودتم استعدادت تو شعر  و ترانه باشه که دیگه بدتر...

باید تو کارگاه های شهر های بزرگ شرکت کنی تا بتونی خودتون نشون بدی

تو فضای مجازی هم کلی سایت هست خرید و فروش ترانه!!!!

واقعا مسخره هستند....

اون شاعرا و ترانه سراهای معروف و بزرگ هم همین الانش مظلوم هستن

اسمشون رو کار درج نمیشه... دایم ممنوع الکار میشن

خواننده و نوازنده و آهنگساز با ترانه هاشون هزار تا کنسرت برگزار میکنن

ولی اونا فقط یه بار اونم با هزار منت از کارشون نفعی ممکنه ببرن....

و کار تا اخر به اسم خواننده تموم میشه....

 

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،
:: برچسب‌ها: ترانه, شعر, تهران, فوتبال, خواننده, شانس,


دو شنبه 29 تير 1393
ن : یونس محمدی

علی الفبای مردانگی

دورود

امیدوارم عباداتتون مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشه.

در این شب بی نظیر قدر ما رو هم دعا کنید.

امشب می خواستم کار جدیدی رو قرار بدم که به نظر خودم می تونه نشان از پیشرفت کار من باشه.

(که البته دوست آینه دوست است و نظر واقعی رو باید خوانندگان آن بدهند)

ولی مگر میشه شب شهادت مولا علی باشه و ازین بزرگ مرد یادی نکرد.

هیچ ترانه و شعری نمی تونه  بزرگی علی رو توصیف کنه

به قول شهریار:

**نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را**

گرچه این اعتقاد رو دارم ولی شاید یک روز برای مولا دست به قلم شدم چون به معجزه ی قلم اعتقاد دارم.




جمعه 20 تير 1393
ن : یونس محمدی

بیا

این ترانه تقدیم به حضرت ولی عصر (عج)
بیشتر یه کار دلیه و مناسبت تقویمی خاصی نداره
کلن دوست ندارم خودم رو به روزای تقویم محدود کنم.

بیا- یونس محمدی

محو سراب تو شدیم تو این کویر تنهایی

چشامون خیس بارونه ازین شور وشیدایی

تموم سالمون بی تو یه عمریه زمستونه

تقویم بی ستاره هم ازین دوری پشیمونه

گلهای باغچه پژمرده،دلا تاریک و شیطونی

چشای نرگس هم مونده به درتا روز مهونی

نمیدونیم کدوم جمعه، اما دلامون روشنه

این هوای با تو بودن عین عاشق شدنه

بیا تا سیاهی ها تو نورت زندونی بشن

ترکش و آتیش جنگ آب و بارونی بشن

یا مهدی....

 



:: موضوعات مرتبط: ترانه ها، ،
:: برچسب‌ها: مهدی(عج), بیا, یونس محمدی, کویرتنهایی, تقویم بی ستاره, ,


دو شنبه 16 تير 1393
ن : یونس محمدی

کلنگم کو؟

گلنم کو؟
عابری می گوید: دست شیرین است

پس غمت دیرین است

بیستون کنده خواهد شد با کلنگ شیرین‌؟

عابر  می گوید:

نه قصد شیرین این است

کندو کاو دل فرهاد کند

بزند تیشه به عشقو ریشه را باز کند

اه...

شیرین ،شیرین میداند؟

دل فرهاد

قصری است که جواهر در ان شاه کند

گنج قارون در دلش جا کند

عابر می گوید:

آن جواهر کیست ؟

- وای بر تو فرهاد

جواهر همان شیرین است؟

گلنگم کو؟

دست شیرین است

راست گفتی عابر پس غمم سنگین است

بزند تیشه به عشقو ریشه را باز کند

عاقبت فرهاد و جواهر، هردو را رهسپار دیار فردا کند.


:: موضوعات مرتبط: شعر نو، سپید، ،
:: برچسب‌ها: کلنگم کو؟, شعر نو, شیرین, فرهاد,


شنبه 14 تير 1393
ن : یونس محمدی

نیاز بی نیاز من

به پای تو نشسته ام نیاز لحظه های من
اگه خدای ما نبود تو می شدی خدای من
زیباترین بهانه ام برای زندگی تویی
ای جانه جان حوای من برای آدمی تویی
آنقدر برتن می کشم تیغ عذاب از عشقه تو
تا خون ببارد آسمان با قطره ای از اشکه تو
نگاه کن به چشم من تابشکنی آیینه را
یک بارجانم را بخواه تا واکنم این سینه را
مست و خراب تو شدم نیاز بی نیاز من
بال وتنم راپر بده ای مقصد پرواز من




صفحه قبل 1 2 صفحه بعد